حادثۀ شق القمر معجزۀ پیامبر اسلام- صلوات الله علیه وآله-

آیۀ اول و دوم ‏سوره قمر، واقعه «شق القمر» را بیان نموده است «اقتربت الساعة و انشق القمر و ان یروا آیة یعرضوا و یقولوا سحر مستمر: نزدیك شد قیامت و ماه از هم شكافت و هرگاه نشانه اى ببینند روى بگردانند و گویند سحرى دایم است».

یكى از معجزات مورد توافق همه مسلمانان اعم از شیعه و سنى شكافته شدن قمر در مكه قبل از هجرت مى باشد. نظر عموم مفسرین شیعه و سنى به خصوص محققینى مثل علامه طباطبایى بر آن است كه آیات مذكور دلالت آشكارى بر این دارد كه شكافته شدن ماه واقعه اى بوده كه در زمانى نزدیك به زمان نزول این آیات رخ داده است. خصوصا آیه دوم، این دلالت را بسیار وضوح مى بخشد.

آیه دوم وقوع این حادثه و مقابله مشركین با آن و سحر خواندن این عمل را بیان مى كند. روایات بسیار زیادى از شیعه و سنى این مطلب را بیان كرده است. بنابراین با توجه به مستندات قرآنى، روایى و تفسیرى جایى براى شك در وقوع این حادثه نیست.

 

در اینکه این معجزه در زمان رسول خدا(ص)و در مکه انجام‏شده اختلافى در روایات و گفتار محدثین نیست و مسئله‏اجماعى است،ولى در مورد تاریخ آن اختلافى در روایات‏و کتابها بچشم مى‏خورد.

از مرحوم طبرسى در اعلام الورى و راوندى در خرائج نقل شده که گفته‏اند این داستان در سالهاى اول بعثت اتفاق افتاد (1) ولى‏مرحوم علامه طباطبائى در تفسیر المیزان در دو جا ذکر کرده که‏این ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد (2) و در یک‏جاى آن از پاره‏اى روایات نقل کرده که:

این داستان در آغاز شب چهاردهم ذى حجه پنج‏سال قبل ازهجرت اتفاق افتاد.و مدت آن نیز اندکى بیش نبود.

2-چگونگى ماجرا

در روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفته‏اند:

این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدین‏ترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا(ص)آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا(ص)

بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟

گفتند:آرى،و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوه‏حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به هم‏چسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا(ص) دوبار فرمود:«اشهدوا،اشهدوا :یعنى گواه باشید و بنگرید»!

مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرت‏ایمان آورند گفتند!«سحرنا محمد»محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:«سحر القمر،سحر القمر»ماه را جادو کرد!

برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاى‏دیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافران‏و مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیم‏شدن ماه بیان داشتند (3) .

 

و در پاره‏اى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفته‏اند:منظور از دو بار همان دوقسمت‏شدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتاده‏باشد. (4) و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت‏مانند بحار الانوار و سیرة النبویة ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده.

 

گفتار بزرگان در مورد اجماع و تواتر روایات در این باره

عموم محدثین و علماى اسلامى درباره وقوع این معجزه ازرسول خدا(ص)ادعاى اجماع و تواتر روایات را کرده‏اند چنانچه‏مرحوم طبرسى از علماى شیعه در مقام رد گفتار مخالف گفته:

 

«المسلمین اجمعوا على ذلک فلا یعتد بخلاف من خالف فیه...» (5) مسلمانان بر انجام این معجزه اجماع دارند و از اینرو بگفتار مخالف‏اعتنائى نیست.

و ابن شهر آشوب در مناقب گوید:

«اجمع المفسرون و المحدثون سوى عطاء و الحسن و البلخى فى قوله‏«اقتربت الساعة...»انه اجتمع المشرکون.و آنگاه داستان را نقل‏کرده‏» (6) .

 

و از علماى اهل سنت نیز فخر رازى در تفسیر مفاتیح الغیب درتفسیر سوره قمر گوید:

«المفسرون باسرهم على ان المراد ان القمر حصل فیه‏الانشقاق...:مفسران همگى بر این عقیده‏اند که در ماه انشقاق پدید آمد و دو نیم شد...(7)

و سپس داستان را بهمانگونه که ما نقل کردیم بیان مى‏کند.

 

و از قاضى در شفاء نقل شده که گفته:

«اجمع المفسرون و اهل السنة على وقوع الانشقاق‏». (8) چنانچه ابن کثیر در سیرة النبویة گوید:

«و قد اجمع المسلمون على وقوع ذلک فى زمنه علیه الصلاة و السلام‏و جاءت بذلک الاحادیث المتواترة من طرق متعددة تفید القطع عند من‏احاط بها و نظر فیها:مسلمانان اجماع بر وقوع آن در زمان آنحضرت دارند و حدیثهاى متواتره‏نیز از طرق متعدده در این باره رسیده که براى هر کس که بدانها احاطه داشته ودر آنها نظر افکنده موجب قطع خواهد شد (9) .

-.

و مرحوم علامه طباطبائى از دانشمندان و مفسران معاصر نیزفرموده:

«آیة شق القمر بید النبى(ص)بمکة قبل الهجرة باقتراح من المشرکین مما تسلمها المسلمون بلا ارتیاب منهم‏ ک معجزه شق القمر بدست رسول خدا(ص)در مکه پیش از هجرت بنابدرخواست مشرکان از موضوعاتى است که مسلمانها همگى وقوع آنرا مسلم‏دانسته و تردیدى در آن نکرده‏اند.

و از دانشمندان معاصر اهل سنت نیز دکتر سعید بوطى‏نویسنده کتاب فقه السیرة در اینباره گوید:

«و هذا امر متفق علیه بین العلماء انه قد وقع فى زمان النبى(ص)و انه‏کان احدى المعجزات‏:-و این چیزى است که میان علماء مورد اتفاق است که در زمان رسول‏خدا(ص)اتفاق افتاده و یکى از معجزات اوست (10) .

 

و این بود نمونه‏هائى از گفتار علماء و محدثین شیعه واهل سنت در اینباره،و از اینرو بهتر آنست که از ذکر گفته‏هاى‏مخالفان صرفنظر کرده و بدنبال بخش بعدى برویم و انشاء الله‏تعالى در پایان مقاله به برخى از شبهات آنها پاسخ خواهیم داد.

اساسا معجزات امورى هستند كه خلاف عادت و سنت رایج مى باشند، لذا هر معجزه اى در دوران خودش و بعد از آن بعید شمرده شده است. مگر تبدیل عصا به مار، زنده شدن مرده از درون قبر، شكافته شدن دریا با آن توصیفات و دیگر معجزات انبیاء عظام (ص) كارى عادى است. علم با تمام پیشرفتش هنوز به توجیه معقولى از این معجزات نرسیده و نهایتا حدس و گمان هایى را مطرح مى كند.

مسأله شكافته شدن ماه هیچ استحاله عقلى و علمى ندارد و فرمول هاى علمى عموما یا بیان سنت رایج را كرده و یا صرفا یك فرضیه داراى كاركرد است.

مسأله قابل بحثى كه مى ماند این است كه هیچ مورخى در جهان اشاره به رویت چنین واقعه اى نكرده است.

در پاسخ به این سوال كافى است به عواملى اشاره كنیم كه ممكن است در این عدم رویت موثر باشد:

1- شكافته شدن ماه به حدى بوده كه تنها از منطقه خاصى مثل حجاز قابل رویت بوده و از مناطق دیگر به دلیل تغییر در زاویه دید، قابل رویت نبوده است.

2- مدت زمان شكافته شدن بسیار كوتاه بوده لذا كسى غیر از جمع حاضر نزد پیامبر (ص) كه آماده دیدن آن بودند متوجه موضوع نشده است.

3- در آن دوران امكانات رصد آسمانها بسیار كم بوده در منطقه حجاز اصلا نبوده و مناطقى مثل هند و روم و یونان هم اگر رصدخانه اى داشته اند یا متوجه نشده اند به خصوص به جهت غیرمنتظره بودن آن و یا اصلا از آن نقطه قابل رویت نبوده است.

بنا بر آنچه نقل شده، این واقعه در اوایل شب چهاردهم ذى حجه سال پنجم قبل از هجرت در همان اوایل طلوع ماه در مدت زمان كوتاهى رخ داده است. لذا این كه براى افراد در مناطق دیگر قابل رویت نباشد بسیار محتمل است.

4- شاید در گزارشات بعضى از مورخین در مناطق دیگر هم آمده ولى توسط مغرضین از منابع حذف شده است.

 

پی نوشتها:

.بحار الانوار-ج 17-ص 354 و 357.

2.المیزان-ج 19-ص 69 و 72.

3.بحار الانوار-ج 17-ص 347-363،سیره ابن کثیر-ج 2-ص 113-121.

4.به صفحه 350 از جلد 17 بحار و پاورقى آن مراجعه شود.

5.مجمع البیان-ج 9-ص 186.

6.بحار الانوار-ج 17-ص 357.

7.مفاتیح الغیب-ج 29-ص 28.

8.بحار الانوار-ج 17-ص 349.

9.سیرة النبویة-ج 2-ص 114.

10.فقه السیره-ص 150.

 

براى آگاهى بیشتر ر. ك:

1- تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ذیل آیات اول و دوم سوره قمر.

2- تفسیر موضوعى قرآن كریم، ج 9، سیره رسول اكرم (ص) در قرآن، آیت الله جوادى آملى، ص 56 تا 61، انتشارات اسراء قم.