چرا پذیرفتن دین اسلام برای مسلمانزاده اجباری است؟
از نظر فقهى بچه هاى پدر و مادر مسلمان به تبعیت از والدینشان مسلمان هستند و از نظر حقوقى مسلمان محسوب مى شوند و از مزایاى اجتماعى در جامعه به عنوان یک مسلمان (در صورت تفاوت داشتن) برخوردار هستند.
این مسئله غیر از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام، نمىتواند سنتى و تقلیدى و اجباری باشد؛ بنابراین وقتى انسان ها به مرحله رشد عقلى و تکلیف رسیدند، پذیرش اسلامشان باید به سبب دلیل باشد، نه از روى تبعیت و تقلید . از این رو است که مراجع معظم تقلید در اول توضیح المسائل مى نویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست.
بنابراین فرزندان مسلمانان، دین را خود انتخاب مى کنند. دین و ایمان به دلیل آن که یک اعتقاد قلبى و درونى است ممکن نیست تحمیلى باشد.
از این رو قرآن مى فرماید: «لا اکراه فى الدین؛ در قبول دین اکراه و اجباری نیست».
از نظر جهان بینى اسلامى همه انسانها از آزادى، اختیار و قدرت بر تصمیمگیرى برخوردارند و خودشان سرنوشت خویش را رقم مى زنند.
اسلام از راههاى گوناگون مى کوشد اندیشه بشریت را از اسارت باطل بره اند و آدمى با دید باز و وسعت نظر بیندیشد و داورى کند و دین و آیین حق را برگزیند. این سخن قرآن است که مى گوید:
«به آن بندگانى مژده باد که همه سخنان را مى شنوند و بهترین را برمى گزینند».
«و چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوى خدا فرود آمده است، پیروى کنید، گویند: نه، ما به همان راهى مى رویم که پدران ما مى رفتند. حتى اگر پدرانشان بى خرد و گمراه بوده اند!».
نیز اسلام مى گوید: اعتقادات و پذیرش دین نمى تواند تحمیلى باشد (لا اکراه فى الدین) سپس مى افزاید: راه راست، اندیشه راستین و آیین درست و نجات بخش، از اندیشه دروغین و آیین باطل واضح و روشن است (قد تبین الرشد من النهى)
آرى آدمى با دقت و خردورزى مى تواند راه و آیین حق (که آیین اسلام است) را باور کند و آن را برگزیند.
این مسئله غیر از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام، نمىتواند سنتى و تقلیدى و اجباری باشد؛ بنابراین وقتى انسان ها به مرحله رشد عقلى و تکلیف رسیدند، پذیرش اسلامشان باید به سبب دلیل باشد، نه از روى تبعیت و تقلید . از این رو است که مراجع معظم تقلید در اول توضیح المسائل مى نویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست.
بنابراین فرزندان مسلمانان، دین را خود انتخاب مى کنند. دین و ایمان به دلیل آن که یک اعتقاد قلبى و درونى است ممکن نیست تحمیلى باشد.
از این رو قرآن مى فرماید: «لا اکراه فى الدین؛ در قبول دین اکراه و اجباری نیست».
از نظر جهان بینى اسلامى همه انسانها از آزادى، اختیار و قدرت بر تصمیمگیرى برخوردارند و خودشان سرنوشت خویش را رقم مى زنند.
اسلام از راههاى گوناگون مى کوشد اندیشه بشریت را از اسارت باطل بره اند و آدمى با دید باز و وسعت نظر بیندیشد و داورى کند و دین و آیین حق را برگزیند. این سخن قرآن است که مى گوید:
«به آن بندگانى مژده باد که همه سخنان را مى شنوند و بهترین را برمى گزینند».
«و چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوى خدا فرود آمده است، پیروى کنید، گویند: نه، ما به همان راهى مى رویم که پدران ما مى رفتند. حتى اگر پدرانشان بى خرد و گمراه بوده اند!».
نیز اسلام مى گوید: اعتقادات و پذیرش دین نمى تواند تحمیلى باشد (لا اکراه فى الدین) سپس مى افزاید: راه راست، اندیشه راستین و آیین درست و نجات بخش، از اندیشه دروغین و آیین باطل واضح و روشن است (قد تبین الرشد من النهى)
آرى آدمى با دقت و خردورزى مى تواند راه و آیین حق (که آیین اسلام است) را باور کند و آن را برگزیند.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۸ ساعت 20:26 توسط ...
|