قسمت اول

اشاره:

با توجه به اهميت اسماء الهي  و تأثير آن در روح  و روان و زندگي ما انسانها، بر  آن شديم تا

اسماءالله و خواص و معاني آنها را براي شما کاربر عزيز در ايام ماه مبارک رمضان که ماه ياد

و ذکرخداست، معرفي وتبيين نماييم.

سلسله مطالبي که تقديم مي شود چکيده اي از تقريرات درس پاکباخته اهل بيت، شيخ نبيل و عالم

رباني، خادم الشريعة حضرت آية الله حاج شيخ حسن اثني عشري( دامت توفيقاته) است که در

طي جلسات متوالي با لساني شيوا و شيرين بيان فرموده اند.

شايد در سده اخير کمتر کسي از علما اجازه بيان درس هاي اسماء الحسني را به اين صورت به

خود داده باشد؛ چرا که بيان اسماء الحسني و خواص آن به طور تفصيلي کار همگان نبوده و تنها

کسي مي تواند در اين باب وارد شود که خود، نمونه عمل و عامل به آن باشد چنان که معظم له،

نمونه بارز عمل به آن بوده و هستند.

از خداوند متعال براي معظم له، توفيقات روزافزون، تحت توجهات خاصه حضرت بقية الله

الاعظم(ع) خواستاريم.

***

خداوند در قرآن کريم  مي فرمايد: وَ للهِ الاَسمَاءُالحُسني فَادعُوهُ بِهَا( ۱).

ترجمه : براي خدا نامهايي است نيکو خدا را به اين نامها بخوانيد.

و همچنين مي فرمايد: اَللهُ لاَالهَ الا هُوَ لَه الاَسمَاءُالحُسني(۲)

ترجمه: جز خداي يکتا که همه اسماء و صفات نيکو، مخصوص اوست خدايي نيست.

 رسول خدا(ص)  مي فرمايند: للهِ تَبَارَکَ وَ تَعالي تِسعَةٌ وَ تِسعينَ إِسماً مَن دَعا اللهُ بِهَا أستَجابَ لَهُ

و مَن أَحصاها دَخَلَ الجَنَّةَ(۳)

ترجمه: براي خداوند- که نامش مبارک و بلند مرتبه باد- نود و نه اسم است که هر کس خدا را

بدانها بخواند دعايش مستجاب مي شود و هر کس آنها را ياد کند به بهشت خواهد رفت.

شيخ صدوق مي فرمايند: معني « أَحصاها» احاطه است به همه اسماء و به همه معاني، يعني اگر

کسي اين اسماء را بشناسد و بفهمد و درک کند و به آنها معتقد باشد و ايمان به معاني آنها داشته

باشد داخل بهشت مي شود(۴).

و حضرت رضا(ع)  مي فرمايند: که خداي را نود و نه اسم است که هر کس به آن دعا کند

اجابت شود و هر که آنها را احصاء کند به بهشت خواهد رفت(۵).

هر چند همه اسماء، نور واحدند اما احصاي اين نود و نه اسم سبب خير و برکت هر دو جهان است.

بنا بر احاديث اهل بيت (ع) اسماءالحسني ( نامهاي نيکوي خداوند، حقيقت وجودي) محمد(ص) و

آل محمد(ص) مي باشند چنانچه رسول خدا (ص) و اميرالمومنين علي (ع)  مکرر فرموده اند:

« وَ أنَا أسماءُ الله الحُسني»(۶)

ترجمه : ما نامهاي نکوي الهي هستيم

و نيز فرموده اند: « نَحنُ کَلِمَةُ الله(۷)- نَحنُ ذِکرُاللهِ(۸)»

ترجمه: ما کلمه ( اراده فعّاله) خداييم- ما ذکر خداييم.

و نيز امام صادق(ع)  مي فرمايند: « في قََولِ اللهِ عَزََّ وَ جَلَّ : وَللهِ الأسماءُ الحُسني فَادعُوهُ بِها،

قالَ: نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسني الَّتي لا يَقبَلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً الاّ بِمَعرفَتِنا

ترجمه: در تشريح معني اين گفته خدا در قرآن که فرموده است: براي خدا نامهايي نيکو است پس

خداي را بدانها بخوانيد؛ امام صادق(ع) فرموده اند: بخدا ما هستيم نامهاي نيک او که از بندگان

هيچ عملي پذيرفته نمي شود جز به شناخت ما(۹).

امام صادق(ع) و امام باقر(ع)  مي فرمايند: مظهر نود و نه اسم خدا، ما هستيم.

يکي از عباداتي که خداوند متعال ما را به آن امر کرده، ذکر است چنانچه در قرآن مجيد در

موارد بسياري به ذکر و ياد خدا تاکيد شده است و نيز مي فرمايند:« وَ اذکُرُا اللهَ کَثيراً لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ»(۱۰)

ترجمه: خدا را بسيار ياد کنيد، باشد که رستگار شويد.

امام صادق(ع) مي فرمايند: شيعيان ما کساني هستند که هرگاه تنها باشند بسيار ياد خدا کنند.(۱۱)

و همچنين در قرآن مي فرمايند: فَاذکُرُوني أذکُرکُم(۱۲)

ترجمه: پس مرا ياد کنيد تا شما را ياد کنم.

و همينطور خداوند به حضرت موسي(ع) مي فرمايند: يَا مُوسي أنَا جَليسُ مَن ذَکَرَني.(۱۳)

ترجمه: من همنشين کسي هستم که مرا ياد کند.(۱۴)

اسماءالحسني الهي، اسبابي هستند براي اجابت حاجات و خواسته ها که مهمترين آنها شناخت و

تقرب نسبت به خداي تعالي است و اين امر ميسر نمي شود الا به واسطه قرب و شناخت واسطه

هاي بين ذات مطلق و جهان خلقت يعني محمد و آل محمد(ص) که نمايندگان تام الاختيار و

صاحبان ولايت کليه الهيه و مظاهر تامه صفات او مي باشند. چنانچه قرآن مجيد مي فرمايند: يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمنوُا اِتَّقوُا اللهَ وَ ابتَغُوا إِلَيهِ الوَسيلَةَ...(۱۵)

ترجمه: اي اهل ايمان از خدا بترسيد و به وسيله ايمان و پيروي از اولياء حق به خدا توسل جوييد...

امام صادق(ع) در ذيل آيه مي فرمايند: نَحنُ الوَسيلَةُ ( ماييم وسيله )  و رسول خدا(ص) مي

فرمايند: نَحنُ الوَسيلَةُ الَي الله ، ما هستيم وسيله به سوي خدا.(۱۶)

و نيز در دعاي عاليه المضامين مي خوانيم: اَنتَ وَسيلَتي الَي الله... ترجمه: تو وسيله من هستي به

سوي خدا (۱۷)و همچنين در دعاي توسل مي فرمايند: فَانَّکُم وَسيلَتي الَي الله

ترجمه: شماييد وسيله من به سوي خدا(۱۸).

وجود مقدس حضرت محمد(ص) و حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ع)  و ائمه

هدايت، معصومين(ع) حقيقت اسم اعظم خداوند اسماءالحسني الهي هستند و خداوند آنها را کلمة

تامات وجود و نام اعظم خود قرار داده است و بدين جهت از تمام پيغمبران عهد و ميثاق در قبول

ولايت کليه الهيه آنان گرفته است.

پس با عنايت بر اين که قرآن مي فرمايد: اذکُرُا الله ذِکراً کثيراً(۱۹).

ترجمه: ياد کنيد خدا را ياد کردني بسيار و بنا بر فرمايش امام صادق(ع) ذکر کثير تسبيح

حضرت زهرا(ع) است.(۲۰)

ذکر کثير آن است که دل و زبان و تمام اعضا و جوارح انسان ذاکر باشد. کسي که ذاکر شد عمل

مي کند هر آنچه را که خدا امر کرده و ترک مي کند هر آنچه را که خداي نهي کرده و اينجاست

که او واجد مقام بندگي خدا مي شود، مقامي که پيغمبر اکرم(ص) به آن افتخار مي کند. پس ذاکر

کسي است که به ياد خدا باشد و غير خدا را فراموش کند. ذاکر خود را در حضور حق مي بيند.

کسي که خود را در حضور حق ديد، مرتکب معصيت نمي شود. معصيت زماني انجام مي شود

که انسان از ياد خدا غافل باشد. قرآن کريم در اين باره مي فرمايد: وَ لاَ تَکُن مِنَ الغافِلينَ (۲۱)

ترجمه: و نباشيد از غافلين.

و همچنين خداوند در قرآن کريم به ما امر مي کند: فَاسئَلُوا اَهلَ الذِّکر ان کُنتُم لاَتَعلَمُونَ(۲۲)

ترجمه: پس سوال کنيد از اهل ذکر اگر نمي دانيد.

مراد از اهل ذکر، محمد(ص) و آل محمد(ص)  مي باشند.(۲۳)

اين چهارده نور پاک، ذاکرند و خود، ذکرند. به عبارت ديگر آنان ذکر مجسم و تجسم ذکر هستند

و به ذکر و ياد خدا دل اطمينان مي يابد.

الاَ بِذِکراللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ.(۲۴)

بنابر روايات اهل بيت (ع)، مراد از ذکر در اين آيه محبت و ولايت اميرالمومنين(ع) و محمد و

آل محمد(ص) مي باشد(۲۵). پس کسي که ولايت و محبت اميرالمومنين (ع) را در دل داشته

باشد ذاکر است و دل او اطمينان و آرامش دارد.

چنانچه علي بن ابراهيم در تفسيرش ذيل آيه يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذکُرُوااللهَ ذِکراً کثيراً، از قول

معصوم(ع) نقل مي کند الَّذينَ آمَنو، شيعه و ذکر الله اميرالمومنين و ائمه (ع) مي باشند.(۲۶)

بر اساس آنچه گذشت ما نيز بر آن شديم تا با توجه به معاني اين صفات کريمه و عمق و روح

هريک، که راهگشايي براي طي مسير پر فراز و نشيب زندگي هستند؛ در چند قسمت به جرعه

اي از اين اقيانوس بي کران الهي بپردازيم؛ باشد که مورد استفاده شما عزيزان قرار گيرد.

« الله» ( خداوند)

اسم مبارک« الله» چهار حرفست و اگر کسي بر آن واقف شود به حقيقت، همه اشياء را مي

شناسد؛ چرا که آنها از او و با او و به سوي او و صادر شده از او مي باشند، پس هر گاه «

همزه» را انداختي باقي مي ماند«لله» که اشاره است به « ولله کل شيء» يعني همه چيز از

اوست و اگر«لام» را انداختي و الف را گذاردي «اله» مي شود که اشاره دارد به « وَ هُوَ الهُ

کُلَّ شَيءٍ» هر چيزي به او موجود است. اگر«لام» و «الف» را انداختي « له» مي شود، « وَ

لَهُ کُلَّ شَي ءٍ» بازگشت هر چيزي به سوي اوست، اگر « لام» از کلمه « له» انداخته شود، «هُ»

باقي ماند و « هو» لفظي است که دلالت دارد بر ينبوع (۲۷)عزّت حضرت احديت و لفظ «هو»

مرکب است از دو حرف « هاء» و « واو». لفظ « هاء» اصل است نسبت به « واو»، چون «

واو» از اشباع ضمه « هاء» پيدا شد، پس در واقع « هو» يک حرف است و دلالت دارد بر

وحدت حضرت احديت.

« الله»، اسم ذات خداوند و مستجمع(۲۸) جميع صفات کمال و جمال و جلال اوست.

خواص اسم اعظم خدا در سه اسم گذاشته شده که آن « بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الَّرحيم» مي باشد و

خاصيت اسم اعظم، در ولايت اميرالمومنين(ع) است.

« الله» اسم جامع و بزرگ و با عظمت حضرت واجب الوجود، جلّ و علا مي باشد.

اسم اعظم، در اسمي است که اول آن « الله» و آخر آن « هو» مي باشد.

اميرالمومنين(ع) در تفسير کلمه « الله» مي فرمايند: «اللهُ اسمٌ مِن اَعظَمِ اسماءِ الله عَزَّ وَ جَلَّ لايَنبَغي يُسَمّي بِهِ غَيرُهُ»(۲۹)

ترجمه: « الله» اسم اعظم الهي است که شايسته نيست احدي خود را به اين نام بخواند.

خواص:

۱- ۱۰۰ مرتبه در هر روز موثر است در رفع تمام مشکلات زندگي.

۲- ۱۰۰۱مرتبه در يک مجلس موثر است در رفع مشکلات و خطرات بزرگ زندگي.

۳- ۶۶ مرتبه، هر روز بعد از نماز صبح جهت حل مشکلات. در مداومت بر اين تعداد تاکيد شده است.

۴- جهت شفاي مريض،  ۱۰۰ آيه از قرآن خوانده ( بسم الله الرحمن الرحيم يک آيه محسوب مي

شود) سپس ۷ مرتبه « يا الله» گفته شود. حضرت اميرالمومنين(ع) مي فرمايند اگر اين دستور را

به سنگ بخوانند سنگ باز مي شود. مريضي که تمام اطباء او را جواب کرده اند شفا مي گيرد؛

حتي اجل محتوم (۳۰)چند روزي عقب مي افتد.

رسول اکرم(ص) فرموده اند: کُلُّ امٍر ذي بالٍ لَم يُبدَأ فيهِ بِبِسمِ الله فَهُوَ أبتَرُ.

ترجمه: هر کاري که بنام خداوند شروع نشود ناقص و بي نتيجه خواهد ماند.(۳۱)

بدين جهت فرموده اند هر کاري که بنام خداوند شروع نشود ناقص و بي نتيجه خواهد ماند.(۳۲)

بدين جهت فرموده اند هر کاري را با نام خدا شروع کنيد. نقل شده از بعض اهل باطن که هر کس

روزي ۱۰۰ مرتبه بگويد:« هُوَ اللهُ الذَّي لاالهَ الاّ هُوَ»(۳۳) خدا او را از اهل يقين گرداند و به

مقام اهل تحقيق و درجات ارباب توحيدش رساند.

------------------------------------

پاورقي:

۱- اعراف/ ۱۷۹.

 ۲- طه/ ۸.

 ۳ - بحارالانوار/ ج۴/ ص۱۸۷/ روايت ۲/ باب ۳.

۴-همان/(بيان)

۵- بحارالانوار/ ج۴/ ص۱۸۷/ روايت ۲/ باب ۳.

۶- بحارالانوار/ ج۵۳/ ص۴۷/ روايت ۲۰/ باب ۲۹.

۷- بحارالانوار/ ج۲۵/ ص۲۲/ روايت ۳۸/ باب ۱.

۸- بحارالانوار/ ج۷/ ص۳۲۱/ روايت ۱۶/ باب ۱۶.

۹- اصول کافي/ ج۱/ ص ۳۴۱ / باب ۴.

۱۰-جمعه/۱۰

۱۱ - بحارالانوار/ ج۷۴/ ص۲۵۷/ روايت ۵۵/ باب ۱۵.

۱۲- بقره / ۱۵۲

۱۳- - بحارالانوار/ ج۳/ ص۲۲/ روايت ۳۲۹.

 ۱۴-اصول کافي، ج۴، ص ۴۵۵.

۱۵- مائده/ ۳۵.

 ۱۶- بحارالانوار/ ج۲۵ / ص ۲۲/ روايت ۳۸/ باب ۱.

 ۱۷- بحارالانوار/ ج۱۰۰ / ص۴۰۹/ روايت ۶۷/ باب ۶.

 ۱۸ - بحارالانوار/ ج۱۰۲ / ص۲۴۹/ روايت ۹/ باب ۱۰.

 ۱۹- احزاب/ ۴۱.

 ۲۰- بحارالانوار/ ج۲۲ / ص ۱۷۶/ باب ۲.

 ۲۱ - اعراف/ ۲۰۵.

 ۲۲- نحل/۴۳ و: انبيا/۷.

 ۲۳ - بحارالانوار/ ج۹ / ص ۱۲۵/ باب ۱.

۲۴- رعد/ ۲۸.

۲۵ - بحارالانوار/ ج۲۳ / ص۱۸۴/ روايت ۴۷/ باب ۹ و نيز بحارالانوار/ ج۳۵ / ص ۴۰۵/ روايت ۲۹/ باب ۲۰.

 ۲۶- بحارالانوار/ ج۲۳ / ص ۱۸۵/ روايت ۵۳/ باب ۹.

۲۷- ينبوع: سرچشمه

۲۸- مستجمع : شامل؛ دربرگيرنده.

۲۹- بحارالانوار/ ج۹۲/ ص۲۳۲/ روايت ۴/ باب ۲۹.

 ۳۰- يعني مرگي که در تقدير الهي، قطعي و جاري شده است.

 ۳۱ - بحارالانوار/ ج۷۶ / ص ۳۰۵/ روايت ۱/ باب ۵۸.

 ۳۲- بحارالانوار/ ج۴ / ص ۱۹۴/ روايت ۲

 ۳۳ - حشر/۲۲ و ۲۳.