ای آنكه دگر گونی دل ها به دست توست

و قلب بندگان را تو زیر و رو می كنی

اه اقبالشان می بخشی و گاه ادبارشان می دهی

ای آنكه تدبیر شب و روز را در دست داری

و جهان و جهانیان را به دست كفایت و قدرت خویش می گردانی

روز را از پی شب می آوری

وشب را در پس روز پدیدار می سازی

ای آنكه هر چه شدنی باشد تو می كنی

و هر چه نباید بشود را تو پیش می گیری

ای آنكه حالات گوناگون را پدید می آوری

و هر چه شدنی باشد تو به انجام می رسانی

ای آنكه خود دل های ما را به سر انگشت اراده خویش داری

بر جان و دلمان به نظر لطف بنگر

بر ما رحم آور

خود آنچنانمان كن كه نیكو تر است

و ما را در بهترین حالت كه خود می پسندی قرار ده

و لباس افتخار آمیر بندگی را بر قامت وجودمان بپوشان

و ما را به خویشتن برسان