
مداحی عربی - فارسی توسط نزارالقطری در کربلای معلا دانلود
زندگینامه نزارالقطری
اسم اصلی نزار القطری، نزار فضل الله روانی است (یعنی اسم پدرش فضل الله است) و در تاریخ پنجم ژوئن 1971 در قطر به دنیا آمده. او به زبان های عربی، فارسی، انگلیسی و اردو تسلط کامل دارد.
نزار قطری دارای سه فرزند است با نام های کوثر، حسین و علی. نزار القطری مدتی مقیم لندن بوده است و در حال حاضر در کویت ساکن است.
وی تحصیلاتش را در قطر به اتمام رسانده است. از شش سالگی به مدرسه رفته و در هشت سالگی شروع به حفظ قرآن کرده و توانسته نیمی از قرآن را از بر کند.
او همچنین توانسته است در کودکی، هفت بار بین همسالان خودش مقام اول در رشته حفظ قرآن را به دست آورد.
مداحی را از 8 سالگی و با دو بیت از قصیده ای که مادرش زمزمه می کرد شروع کرد. زمانی که مشتاقانه برای قرائت قرآن به حسینیه می رفت. جالب است که به خاطر اینکه از آن قصیده فقط دو بیت را حفظ کرده بود ، در مداحی هایش همان دو بیت را نزدیک به بیست بار می خواند!
در همان ایام بود که روزی قصیده مشهور«خیرة الله من الخلق أبی»را خواند.
و از آن زمان تا کنون در پایان تمام مجالسی که نزار قطری در آن مداحی می کند، این قصیده را تکرار می کند و هر شب آن را می خواند.
نزار قطری 28 سال است که این قصیده را می خواند.
ای زصولت لافتی الا علی درشأن تو {خطاب به حضرت زینب کبری (س)}
می برد شمر از سرت معجر فکیف تصبحون؟ { معجر= روسری - فکیف تصبحون= شمارا چه پیش خواهد آمد}
آل بوسفیان به عزت فی بیوت آمنین {= درخانه هایشان درامنیت به سر میبرند }
آل ما دور از وطن یا لیت قومی یعلمون {= کاش این قوم می دانستند }
انعم الله علینا برسول مدنی { خداوند به واسطه رسولی مدنی برما نعمت روا داشت }
هو جدی و أبی و واصف الکون علی { که آن پیغمبر جد من است. وعلی پدر من وصف کننده عالم است }
خیرة الله من الخلق أبی { پدرم علی بهترین خلق خداوند ... }
بعد جدی فأنا ابن الخیرتین { ... پس از پیغمبر است . و من فرزند دو برگزیده ام }
فضة قد خلصت من ذهب { من نقره ای هستم که از طلا بیرون آمده است }
فأنا القضة و ابن الذهبین { پس من نقره ام وفرزند دو طلا- حضرت رسول (ص) و امام علی (ع)- }
ذهبٌ من ذهبٍ فی ذهبٍ { طلایی از طلا ودر طلا }
و لجینٌ فی لجینٍ فی لجین { و نقره ای در نقره اندر نقره }
أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
لم یا قوم تریدون ببغیْ و فساد؟ { ای قوم چرا خواستار بغی و فساد هستید ؟ }
لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ { وچرا از روی اصرار و دشمنی سعی در قتل من دارید ؟ }
لیس والله سوانا خلف بعد النبی { قسم به خداوند که جز ما کسی جانشین و باقیمانده پیغمبر نیست }
فرض الله علی طاعتنا کل عباد { و خداوند اطاعت کردن ازما را بر همه بندگان واجب نموده }
أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
عجبا وا عجبا امت کفار که یک سر
چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر
وستجزون من الله اذا قام قیامه{ وبه زودی حین قیام قیامت جزای خود را از طرف خداوند خواهید دید}
أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
عجبا وا عجبا امت کفار که یک سر
چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر
همه در ریختن خون من آن بی کس و یار
شده آماده و بگرفته به کف نیزه و خنجر
وستجزون من الله اذا قام قیامه{ وبه زودی حین قیام قیامت جزای خود را از طرف خداوند خواهید دید}
لم یا قوم تریدون ببغیْ و فساد؟ { ای قوم چرا خواستار بغی و فساد هستید ؟ }
لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ { وچرا از روی اصرار و دشمنی سعی در قتل من دارید ؟ }
لیس والله سوانا خلف بعد النبی { قسم به خداوند که جز ما کسی جانشین و باقیمانده پیغمبر نیست }
فرض الله علی طاعتنا کل عباد { و خداوند اطاعت کردن ازما را بر همه بندگان واجب نموده }
أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
من له جدی کجدی فی الوری { چه کسی در عالم پدربزرگی مانند پدربزرگ من دارد ؟ }
او کشیخی ؟ فأنا ابن العالمین { یا پدری چون پدر من ؟ پس من فرزند دو زعیم وسالار هستم }
فاطم الزهرا امی و أبی { فاطمه زهرا مادرم هست و پدرم کسی است که ... }
قاصم الکفر ببدر و حنین { ... کمر کفر را در بدر و حنین شکست }
عبدالله غلاماْ یافعاْ { و پدرم - علی - در حالیکه نوجوان بود خداوند را پرستش می کرد }
وقریش یعبدون الوثنین { در حالیکه قریش آن دو بت - لات و عزا - را می پرستیدند }
یعبدون اللات و العزی معا { آنها لات و عزا را باهم می پرستیدند }
وعلی کان صلی القبلتین { در حالیکه پدرم -علی- بردو قبله - مکه و قدس - نماز گذارده بود }
فأبی شمس امی قمر { پس پدر من خورشید است و مادرم ماه }
فآنا الکوکب و ابن القمرین { و من ستاره و فرزند دو ماه و خورشید }
أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
چیست تقصیر من ای قوم که امروز جهانی
شده آماده به قتلم همه با تیغ و سنانی ؟
در شما نیست زاسلام نه نامی نه نشانی
أنا عطشان و قد احرق نطقی و لسانی { عطش مرا فرا گرفته و کلام و زبانم آتش گرفته }
أنا ظمئان و قد احرق قلبی و فؤادی { تشنه هستم و قلب و سینه ام سوخته است }
أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
زیر خنجر شه لی تشنه حسین گفت :
تو ای شمر ستمکار
تو ای ملحد مکار
تو ای کافر غدار
اگر من نشناسی بگویم بشناسی :
حسینم و ضیاء القمرینم قتیل الودجینم { من حسینم و نور خورشید و ماه هستم و دورگ گردن بریده }
امام الحرمینم أنا الفضه وابن الذهبینم { پیشوای حرمین مکه و مدینه ام منم نقره و فرزند دو طلا ـ علی (ع) وفاطمه (س)- }
أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
منم شهپر جبریل منم آیه تقدیر ( تطهیر )
منم نخله خوبان منم زاده زهرا
منم عرش و منم فرش
منم کرسی و لوح و قلم و باعث ایجاد دو عالم
أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین